چکیده
انقلاب اسلامی و در پی آن، تأسیس نظام جمهوری اسلامی مناسبات جدیدی را در روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و گفتمان نو پدید آورد که هدف آن، نوسازی جامعه بر اساس احکام شریعت بود. در گفتمان جدید، سازههای هویت از طریق الهیات سیاسی مبتنی بر اسلام شیعی ترسیم قدرتمندی از هویت شهروند مسلمان را فراهم آورد که مورد پذیرش داوطلبانه بسیاری ...
بیشتر
چکیده
انقلاب اسلامی و در پی آن، تأسیس نظام جمهوری اسلامی مناسبات جدیدی را در روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و گفتمان نو پدید آورد که هدف آن، نوسازی جامعه بر اساس احکام شریعت بود. در گفتمان جدید، سازههای هویت از طریق الهیات سیاسی مبتنی بر اسلام شیعی ترسیم قدرتمندی از هویت شهروند مسلمان را فراهم آورد که مورد پذیرش داوطلبانه بسیاری واقع گردید. این منطق ارزشی یک نظام معنایی تازهای پدید آورد که شالوده ساخت هویت جدید برای کنشگران انقلابی بود. در این میان، تداخل و تطابق منافع و اهداف نهاد روحانیت با نظام سیاسی و ایجاد نوعی تعلق و همنوایی میان این دو، موقعیت و هویت تازهای برای حوزه دین و حاملان آن پدید آورده است. پهلوگرفتن امر دینی در کنار امر سیاسی به گروهبندیهایی درون نهاد حوزه و روحانیت انجامیده است. تأثیر شرایط و زمینههای محیطی از یک سو و قرائتهای متفاوت از دین و حتی اندیشه و سیره امام خمینی1 از سوی دیگر، مواجهه آنان را با سیاست متفاوت کرده است. اگر انقلابیبودن را از موضوعات اساسی امر سیاسی بدانیم، باید به این پرسشها پاسخ داده شود که حوزه انقلابی به چه معناست و چه نسبتی میان هویت حوزهای و انقلابیبودن وجود دارد؟
بررسی رابطه حوزویان با انقلابیبودن به مثابه امر سیاسی، نشان از آن دارد که ساخت هویت حوزهای تحت تأثیر موقعیت و شرایط کنونی از یک سو و تعریف دیگران از حوزویان و همچنین تعریفی که حوزویان از خود دارند، باید مجدداً بازنمایی شود.