per
دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره)
بحران پژوهی جهان اسلام
2981-1104
2017-02-19
3
2
35
51
10.2783.4999/QJPR.2003.1105.051
25640
Research Paper
صلاحیت دیوان کیفری بین المللی در رسیدگی به جرائم گروه داعش در قلمرو کشورهای عراق و سوریه
Jurisdiction of International Criminal Court in Investigating ISIS Crimes in Syria and Iraq
پویان بیگلری
pooyan.biglary@gmail.com
1
جواد ریاحی
riahijavad@yahoo.com
2
دکترای حقوق بین الملل
استادیار حقوق، دانشگاه آیت ا... العظمی بروچردی
یکی از پدیدههای زیانبار عصر حاضر، گسترش دیدگاه سلفی گری و ظهور گروه های تکفیری همچون گروه تروریستی داعش است که با پشتیبانی استکبار جهانی، جنایات فجیعی را در کشورهای مختلف بویژه کشورهای اسلامی مرتکب شده اند. دنیای اسلام نه تنها باید از تمام ظرفیت های خود برای مقابله با این پدیدة شوم استفاده کند، بلکه علاوه بر آن، میبایست از توسل به ساز وکارهای قضایی بین المللی نیز غافل نشود. مقالة حاضر، با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی، امکان بکار گیری یکی از راهکارهای قضایی بین المللی -دیوان کیفری بین المللی- را در رسیدگی به جنایات گروه تروریستی داعش، به عنوان یکی از مهمترین گروه های سلفی-تکفیری مورد تحقیق قرار داده و به این نتیجه رسیده است که با توجه به اساسنامه دیوان و با توجه به ناتوانی محاکم داخلی صلاحیت دار، دیوان کیفری بین المللی هم از حیث صلاحیت جهانی و هم از حیث صلاحیت تکمیلی، از صلاحیت رسیدگی به جرایم گروه داعش در قلمرو کشورهای عراق و سوریه برخوردار است.
The appearance and expansion of Salafism and Takfiri groups like ISSL is one of the most harmful events of our age these groups commit severe crimes in many countries and especially in Islamic countries by the support of worldly arrogance .The Islamic world must use their full potentials to face these groups and use the international law potentials. This article by using descriptive-analytical approach tries to study the possibility of using International Criminal Court to stand against ISSI`s crimes among other salfi-takfiri groups. We conclude that considering the organization and the absence of internal validity, International Criminal Court has global and Supplemental jurisdiction to judge ISSI`s crimes.
https://journals.abru.ac.ir/article_25640_79633657188745051d419e95ac429045.pdf
سلفی گری
گروه تکفیری
صلاحیت تکمیلی
صلاحیت جهانی
دیوان کیفری بین المللی
Salafism
takfiri groups
supplemental jurisdiction
global jurisdiction
International Criminal Court
per
دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره)
بحران پژوهی جهان اسلام
2981-1104
2017-02-19
3
2
53
70
10.2783.4999/QJPR.2003.1105.052
26012
Research Paper
تبیین سیاست خارجی روسیه در قبال بحران اوکراین از منظر رئالیسم کلاسیک
The Study of Russia’s Foreign policy Towards Ukrainian Crisis in the Classic Realism View
قاسم ترابی
ghasemtoraby@yahoo.com
1
محمدرضا صارمی
hamnavaz90@yahoo.com
2
استادیار روابط بین الملل، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان
دانشجوی دکترای علوم سیاسی، دانشگاه آزاد همدان
بحران در اوکراین با برکناری رئیسجمهور و فعال شدن دوباره روسیه در عرصه نقشآفرینی در مسائل کییف آغاز گردید. غرب، بحران اوکراین را انقلاب و روسیه آن را کودتا نامید. همین تضاد در نگرش، گویای وقوع احتمالی کشمکشهای جدید میان غرب و روسیه بود. با جدا شدن کریمه از اوکراین و الحاق به روسیه، بزرگترین تنشها میان غرب و مسکو پس از جنگ سرد رخ داد.مقاله حاضر در پی یافتن پاسخ این سوال است که آیا میتوان سیاست خارجی روسیه در جریان بحران اوکراین را از منظر رئالیسم کلاسیک بررسی کرد. بنظر میرسد که همچنان آموزههای رئالیسم کلاسیک در رفتار سیاست خارجی روسیه در قبال بحران اوکراین مشهود است. کمتوجهی روسیه به سازمان بینالمللی نظیر سازمان ملل و اتحادیه اروپا، استفاده از ابزار نظامی و گسیل نیرو به مناطق شرقی اوکراین و در نهایت الحاق سرزمینی کریمه، مؤید بهرهمندی مسکو از آموزههای رئالیسم کلاسیک است.
The 2014 domestic crisis in Ukraine and unseating the president were affected by renewed role for Russia in Kiev. This crisis was called a revolution by the West and a coup by Russia. These opposing views were indicative of a potential new tension between Russia and the West. As Crimea detached from Ukraine and attached to Russia, the biggest tension since the Civil war appeared between Moscow and the West. This study intends to answer the question “ Is it possible to study the role played by Russia`s foreign policy in Ukrainian crisis from the classic realism?” Clearly, the classic realism continue to exist in Russia`s foreign policy towards Ukraine`s crisis. Moscow`s application of these guidelines is supported by Russia`s disregard for international institutions including United nations, European Union, and by using its military efforts, dispatch of military forces to the eastern Ukraine, and finally the attachment of Crimea.
https://journals.abru.ac.ir/article_26012_8158fd612e7095634490a60ca659ac1c.pdf
رئالسیم کلاسیک
سیاست خارجی روسیه
بحران اوکراین و رئالیسم روسی
Classic realism
Russia`s foreign policy
Ukraine`s crisis
Russia`s realism
per
دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره)
بحران پژوهی جهان اسلام
2981-1104
2017-02-19
3
2
71
91
10.2783.4999/QJPR.2003.1105.053
27295
شکل گیری نظام پارلمانتاریسم در ایران زمینههای انتقال قدرت سیاسی از قاجار به پهلوی اول
The Formation of a Parliamentary System in the Context of Political Transition from the Qajar to the Pahlavi First
مجتبی گراوند
garavand.m@lu.ac.ir
1
ایرج سوری
soori94@yahoo.com
2
استاد یار تاریخ ، دانشگاه لرستان
کارشناسی ارشد تاریخ انقلاب اسلامی، پژوهشگاه امام خمینی و انقلاب اسلامی
هدف مقاله حاضر، بررسی پیامدهای نظام مشروطه پارلمانی و زمینههای تاریخی انتقال قدرت از قاجاریه به پهلوی اول میباشد. با وقوع انقلاب مشروطیت، ساختارحاکم با باورهای سنتی خود در برابر تغییرات در مناسبات قدرت جایگزین دستخوش نابسامانی سیاسی گردید. عدم تطابق نظم سنتی با الگوهای جدید، فراهم نبودن شرایط عینی و ذهنی جامعه سبب بروز آشفتگی اوضاع حکومت گردید. نظام پارلمانتاریسم، با تجربه ی اولیه ایرانیان در رابطه با نظام مطلقه سیاسی و فرهنگ واپس گرای سنتی قرابت معنایی نداشت. در نتیجه جامعه آبستن بی ثباتی و تمرکز زدایی لجام گسیخته و تفرفه اجتماعی گردید. لذا مقاله حاضر بر آن است با روش توصیفی – تحلیلی به تبیین زمینههای تاریخی انتقال قدرت از قاجاریه به پهلوی در این دوره گذار بپردازد. از عمدهترین یافتههای پژوهش، قدرت گیری رضاخان بر اثر برهم خوردن تعادل ساختار سنتی جامعه پس از مشروطه، تمرکزگرایی و مهار نیروهای گریز از مرکز توسط رضاخان، جلب اعتماد عمومی نخبگان فکری - مذهبی و انگلستان از سوی رضاخان برای ایجاد دولتی بوروکراتیک متمرکز، ناکارآمدی حکومت قاجاریه در برطرف کردن نیازهای فزاینده جامعه، تلاش برای حفظ تمامیت ارضی و همبستگی ملی و عادی سازی بحران ها به عنوان مقدمه ای برای آرمان های مشروطه خواهی، همگی سبب تغییر و انتقال حکومت از قاجار به پهلوی گردید. بنابراین سوال اصلی مقاله این است: چه عواملی در سال های پی از انقلاب مشروطیت منجر به بی ثباتی سیاسی و اجتماعی و فروپاشی حکومت قاجاریه شد؟ در این راستا ، فرضیه پژوهش نیز چنین است: وقوع انقلاب مشروطیت سبب بر هم خوردن تعادل سیستم سنتی قاجاریه و چالش های مختلف برای آنان گردید. دوره گذار از دموکراسی و ناتوانی قاجاریه از بر آوردن توقعات نوین،آنان را در سراشیبی انقراض قرار داد.
The aim of this study is to evaluate the consequences of the parliamentary system and constitutional transfer of power from the Qajar to the first Pahlavi historical context. With the outbreak of the revolution, governing structure with its traditional beliefs against changes in power relations underwent political turmoil. Failure to comply traditional order with new patterns, the lack of objective and subjective conditions caused turmoil in the government. Parliamentary system, as the first experience of Iranians did not mean anything considering their traditional political and cultural affinities. So it led to unbridled decentralization and instability. The present review is based on a descriptive - analytical method tries to explain the historical context of transition from the Qajar to the Pahlavi. The major findings of the study are: Reza Khan powered by the traditional structure of society after the constitutional balance, concentration and inhibition centrifugal forces, gained public confidence among the intellectual elites to create a centralized bureaucratic state. The ineffectiveness of the Qajar government in meeting the needs of a growing community, trying to preserve its territorial integrity and national unity and the normalization of crisis as a prelude to the ideals of constitutionalism, caused change and transition. So the main question of this article is: Which factors led to political and social instability and the Qajars fall in the years after the Constitutional Revolution? The hypothesis is: constitutional revolution caused an imbalance in the traditional system of Qajars and made big challenges for them. The transition to democracy and Qajars inability to fulfill the demands led them to extinction.
https://journals.abru.ac.ir/article_27295_e3da2baf6807b39946af466e5cea8c16.pdf
"نظام پارلمانتاریسم"
"بی ثباتی سیاسی "
" قاجار"
" کودتای سوم اسفند"سلطنت رضاشاه"
"Parliamentary system"
"political instability"
"Ghajar"
"coup" reign of Reza Shah "
per
دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره)
بحران پژوهی جهان اسلام
2981-1104
2017-02-19
3
2
93
105
10.2783.4999/QJPR.2003.1105.054
27297
Research Paper
مساله عدالت در آراء جان رالز و شهید بهشتی
The Problem of Justice in John Rawls and Martyr Beheshtis` Ideas
مرتضی علویان
m.alavian@umz.ac.ir
1
جمال مختاری
jamal.pers@gmail.com
2
استادیار علوم سیاسی دانشگاه مازندران
کارشناسی ارشد علوم سیاسی ، دانشگاه مازندران
در اداره ی جوامع بشری آن چه که بیش از سایر امور، آموزه های اجتماعی و حکومتی را به خود معطوف نموده مقوله مهم و بنیادین «عدالت»است. از میان اندیشمندان لیبرال می توان به «جان رالز)»،(1921-2002م) اشاره کرد که در تلاش بود تا به گونه ای اصول لیبرالیسم و آرمان عدالت خواهی را جمع نموده و راهی برای جلوگیری از نابرابری بیابد. در میان متفکران و اسلام شناسان بزرگ معاصر،شهید بهشتی(1307-1360ش) بدلیل آشنایی بیشتر با دنیای جدید و ارائه نظریه عدالت در نظام اسلامی قابل توجه است.این نوشتار در صدد پاسخ به این پرسش است که در آراء جان رالز و سیدمحمد حسینی بهشتی به مساله عدالت چگونه توجه می گردد؟ و بیان عدالت در اندیشه این دو اندیشمند چگونه است؟ مفروض بحث بر اساس نوع نگرش هریک به هستی و جهان در چند قالب قابل طرح است:- شهید بهشتی در جامعه اسلامی، زیربنای همه عدلها را اخلاق می داند، بهطوری که «اگر در یک مقطعی از زمان دیدیم که عدل اخلاقی را باید قربانی کنیم تا به عدل اجتماعی یا عدل اقتصادی برسیم، حق نداریم اولویت را به عدل اقتصادی و اجتماعی بدهیم و عدل اخلاقی را قربانی کنیم».- رالز از بین پارادایم های مختلف فکری ، فلسفه اخلاق کانت را به عنوان مبحثی قابل توجه برای احیای اصولی لیبرالیسم انتخاب کرده و از عناصرکانتی مانند آزادی انسان و عامل اخلاقی، استفاده نموده و نقطه عزیمت خود را نقد مکتب فایده گرایی قرار داده است.
In the management of human societies what matters more than any other things, in the government's social doctrine is the fundamental concept of "justice". Here we express the ideas of two thinkers Rawls and Beheshti on the nature of justice. Based on their viewpoint each of them supposed to be discussed in several formats:- Martyr Beheshti, is the moral founder of the Islamic society, so that "if at some point of time we have seen that moral justice must be sacrificed to achieve social justice or economic justice, there is no priority to economic and social justice and we should not sacrifice justice and morality.Rawls has a different paradigm of thought,Using Kant's moral philosophy as a significant issue for the revival of the principles of liberalism and Nasrkanty like human freedom and moral agent, he used his starting point a critique of utilitarianism school.
https://journals.abru.ac.ir/article_27297_55ee7eac00f025ffa3d2b0d21eaa49d2.pdf
عدالت
جان رالز
شهید بهشتی
لیبرالیسم
جامعه اسلامی
Justice
John Rawls
Martyr Beheshti
Liberalism
Islamic society