ORIGINAL_ARTICLE
سخن سردبیر
بین «تمدن » و «علم» رابطه تنگاتنگی وجود دارد و هریک از رشته های علمی به فراخور موضوع خود، به پیشرفت جامعه بشری کمک کردهاند و نقش هیچ رشتهای را نمیتوان نادیده گرفت . به نظر میرسد در میان شقوق و رشتههای مختلف علمی، علوم سیاسی نسبت وثیقتری با تمدن و حیات انسانها دارد،زیرا ادبار یا کامیابی یک ملت، به میزان بسیار زیادی به سیاست آن بستگی دارد. سیاست عملی که برآمده از نظریه سیاسی است جهت گیری سایر علوم را تعیین میکند. در جوامعی که سیاست، حداکثری بوده و بسیاری از مسائل« امر سیاسی» تلقی میشوند، این رابطه و تاثیرگذاری ملموستر است. «آموزش» و «پژوهش» دو رکن علوم سیاسی محسوب میشوند. پژوهش، نتیجه آموزش مناسب است و افقهای جدیدی را به روی این حوزه میگشاید. پژوهش که یکی از مهمترین اهداف آن، «مفهوم سازی» و « نظریه پردازی» است، یکی از وجوه تفاوت سطوح مجامع علمی است. جوامعی که توان نظریهپردازی داشته باشند، نوعی صادرکننده اندیشه محسوب میشوند. بررسی منشا نظریههای مختلف علوم سیاسی در جهان حاکی از آن است که الگوی « مرکز» و « پیرامون» که در سایر حوزه های جوامع وجود دارد در عرصه نظریهپردازی نیز حاکم است و بسیاری از جوامع در حال توسعه، وارد کننده نظریههایی بوده که بسیاری از آنها متناسب با محل تولید این نظریهها هستند. موضوع« بومی سازی» در پاسخ به چنین شرایطی مطرح شده است. تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که میان کنش سیاسی و نظریه پردازی سیاسی شکاف عظیمی وجود دارد. ایران تنها کشوری است که طی یک قرن، دو انقلاب بزرگ( مشروطیت و انقلاب اسلامی) در آن رخ داده است وهمچنین دو کودتای مهم در سال های 1299 و1332درآن به وقوع پیوسته است. نهضت ملی شدن نفت، به عنوان یکی از آبشخورهای فکری جریان عدم تعهد و ناسیونالیسم در ایران شکل گرفت و از همه مهمتر انقلاب اسلامی در ایران ایجاد شده است. به رغم این همه تحول و کنش سیاسی جریانساز، تاملات نظری در باب آنها قابل قیاس نیست و به رغم اهتمام پژوهشگران ایرانی، هنوز تبیین های متناسب با تحولات سیاسی مذکور انجام نشده است. این نابرابری میان کنش سیاسی و نظریه در مورد انقلاب اسلامی و تحولات پس از آن بسی چشمگیرتر است. انقلاب اسلامی ایران، نه تنها یک انقلاب سیاسی، بلکه در عرصه نظریه پردازی سیاسی نیز انقلاب بزرگتری محسوب می شود که علوم سیاسی متعارف در اواخر دهه 1970 قادر به پیش بینی و تبیین آن نبود. برخی از پژوهشگران خارجی مانند میشل فوکو «بر مبنای» انقلاب اسلامی نظریههای جدیدی مطرح کرده اند،اما بخش عمده پژوهشگران وطنی کماکان نظریههای دیگران را درباره انقلاب اسلامی و تحولات پس از آن بویژه جنگ تحمیلی که در آن مفاهیمی چون « قدرت نرم»، تولید شد، مورد مداقه قرار می دهند و کمتر نظریه جدیدی به علم سیاست افزوده اند. یکی از علل این مساله، مقام سخت نظریه پردازی است و معدود پژوهشگرانی هستند که پس از سالها، به طرح نظریه ای بدیع و مورد قبول جامعه عملی موفق می شوند. حال که اهمیت نظریه پردازی و بومی سازی علوم سیاسی مطرح می شود، طبق عادت مالوف، برخی دچار افراط شده و به ساختن بنایی نو می اندیشند که در آن ، تمامی دستاوردهای مثبت دیگران نادیده گرفته می شود. اگرچه هر اندازه از دوره مدرن متصلب گذر می کنیم، فراروایت های کلان که قادر به تبیین حل مشکلات همه جوامع است، اعتبار خود را دست می دهد و اهمیت بومی بودن علوم اجتماعی بویژه علوم سیاسی بیشتر نمایان می شود، اما «بومی سازی معقول» آن است که نظریه های آن از یکسو برپایه ویژگی های هویتی- فرهنگی همان جامعه استوار باشد و از سوی دیگر به دستاوردهای علمی دیگر اندیشمندان. جامعه ایرانی دارای ویژگی دینی- فرهنگی است که آن را از بقیه متمایز میکند. در بومی سازی علوم ، این وجه را نمی توان نادیده گرفت. از سوی دگر، در محیط سیاسی و بین المللی رفتار میکند که مبنای آن، برخی نظریه های علمی بدون روایت های هویتی- قومی است که در حقیقت دستاورد بشر محسوب می شوند. ضمن پاسداشت اهتمام تمامی پژوهشگران بومی بویژه اساتید صاحب نظر و پژوهندگان جوان که در راه اعتلای ایران اسلامی به تاملات نظری و بوی سازی معقول مشغول هستند ، فصلنامه سیاست پژوهی،با این امید گام در وادی علوم سیاسی می نهد که جایگاهی برای انعکاس تلاشهای نظری با رویکرد بومی سازی معقول و حل پارهای از مشکلات جامعه اسلامی مان باشد. دستیابی به این هدف والا بدون یاری تمامی پژوهشگرانی که چنین دغدغه ای دارند، میسر نخواهد شد.
https://journals.abru.ac.ir/article_14953_fdefb2830370d8dd49caebf8b1eae11d.pdf
2015-02-20
7
8
10.2783.4999/QJPR.2011.1101.011
ORIGINAL_ARTICLE
ترتیبات سیاسی- امنیتی در جنوب آسیا و تأثیر آن بر امنیت ملی ج. ا. ایران
جنوب آسیا یکی از ناامنترین و بحران خیزترین مناطق دنیاست. این منطقه که وارث کشمکشها و اختلافات به جا مانده از استعمار بریتانیاست، وارد دو قطب امنیتی با محوریت هند و پاکستان شده است. بحران کشمیر به عنوان یکی از حادترین بحرانهای امنیتی جهان، در طول بیش از نیم قرن گذشته مانع از شکل گیری توافقی سازنده بین دو کشور هند و پاکستان گشته است و همین امر موجب شده که این دو کشور چه در سطح منطقه و چه فراتر از آن، اقدام به یارگیری نمایند. هند با گرایش به سمت آمریکا و پاکستان با چرخش به سمت چین، فضایی دو قطبی در جنوب آسیا شکل دادهاند که سایر کشورهای این منطقه نیز در حال سازماندهی حول این دو محور هستند. از این رو از آنجا که مسائل امنیتی جنوب آسیا به طور گریزناپذیری به هم پیوستهاند، تئوری «مجموعه امنیتی» باری بوزان و «موازنه قدرت» مورگنتا را برای تجزیه و تحلیل قطب بندیهای قدرت در جنوب آسیا برگزیده ایم. بر این اساس، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که ترتیبات سیاسی- امنیتی موجود در جنوب آسیا بر چه اساسی شکل گرفته و چه تأثیری بر امنیت ملی ج.ا.ایران دارد؟ فرض این پژوهش بر این است که ترتیبات سیاسی- امنیتی جنوب آسیا بر اساس موازنه قدرت شکل گرفته و بر امنیت ملی ایران تأثیر گذار است. توازن قدرت موجود در جنوب آسیا میتواند قدرت نقش آفرینی ج.ا.ایران را به عنوان نیروی توازن بخش در این منطقه افزایش داده و از این طریق منافع امنیتی ایران را تأمین سازد.
https://journals.abru.ac.ir/article_14916_2d9dcad1b8631386766bfffa823d50b8.pdf
2015-02-20
9
31
10.2783.4999/QJPR.2011.1101.012
کلیدی: ترتیبات سیاسی- امنیتی
جنوب آسیا
موازنه قدرت
امنیت ملی
نوذر
شفیعی
shafiee2@hotmail.com
1
عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
AUTHOR
شهریار
فرجی نصیری
sh.nasiri82@yahoo.com.sg
2
دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
جنگ نرم و رویکرد نرم افزاری امنیت
هسته مرکزی روابط بینالملل فراتر از امنیت و راههای تحصیل آن توسط بازیگران بینالمللی، مربوط به حوزه جنگ، تهدید به جنگ و راهبردهای پدافندی علیه آن است. از اینرو، بحث جنگ و اشکال متنوع آن بر محیط بینالمللی سایه افکنده و عناصر و مفاهیمی همچون «امنیت» را تحت تأثیر قرار داده است، به گونهای که امنیت و مشتقات آن تحت تأثیر چهرههای ژانوسی جنگ میان دولتها هستند. پرسش اساسی دراین نوشتار این است که تحول جنگ از رویکرد کلاسیک به رویکرد نرمافزاری و نوین چه تأثیری بر تحول گفتمانی امنیت داشته است؟ بر این اساس، فرضیه پژوهش که عبارت است از تغییر شیوههای جنگ از سخت به نرم، بسترهای تغییر امنیت از کلاسیک به سوی امنیت نرم را سبب شده و دگرگونی اساسی را در حوزه امنیتی فراهم آورده است و این حرکت با توجه به منطق جنگهای نرم افزارانه یک ضرورت و الزام محسوب میشود. کاهش گرایش نظامی در جنگهای نوین، دامنه تهدیدات امنیتی علیه کشور هدف را فزونی بخشیده است به گونهای که تأمین امنیت در عرصههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی ضروری گشته است و به همین خاطر توجه به امنیت نرم در قبال جنگ نرم که تهدیداتی در تمامی سطوح غیر نظامی را به همراه دارد الزامی است. در این پژوهش برای اثبات فرضیهها و پاسخدهی به سؤالات، از روش اسنادی و با رویکردی پژوهشی و تحلیلی بهره گرفته شده است.
https://journals.abru.ac.ir/article_14917_fea734f05fc2e05fda22afeea0540cb0.pdf
2015-02-20
33
54
10.2783.4999/QJPR.2011.1101.013
: جنگ نرم
امنیت
تحول گفتمان
امنیت نرم
رویکرد نرمافزاری
مرتضی
علویان
m.alavian@umz.ac.ir.
1
استادیار علوم سیاسی دانشگاه مازندران
LEAD_AUTHOR
ملیحه
نیکروش
malihenikravesh@ymail.com
2
کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه مازندران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مؤلفههای روش اجتهادی امام خمینی و نقش آن در تولید اندیشه سیاسی و پاسخ به مسایل سیاسی
در اندیشهی سیاسی امام خمینی(ره)، حجیت و مشروعیت زندگی سیاسی منوط به مطابقت وقایع و پدیدههای سیاسی با نصوص دینی است. اما پرسش این نوشتار آن است که نصوص دینی چگونه با مسایل و موضوعات متغیر و پدیدههای سیاسی ناپایدار ارتباط برقرار میکنند؟ به عبارت دیگر، چگونه نص ثابت با عمل و رویدادهای زمانی و مکانی متغیر، پیوند منطقی پیدا میکند؟ روش اجتهادی امام خمینی(ره) دارای چه شاخصهایی برای کارآمدی فقه در عرصهی نظر و عمل سیاسی است؟ ادّعای این تحقیق آن است که روش اجتهاد پویای حضرت امام، ظرفیت تولید احکام الزام آور سیاسی (از تضارب نص و زندگی سیاسی) را دارا میباشد. در این مقاله تلاش میشود تا با بررسی ویژگیها و مولفههای روش اجتهادی امام(ره)، میزان تأثیر آنها را در تولید دانش سیاسی فقهی، مورد تأمل قرار گیرد.
https://journals.abru.ac.ir/article_14919_9df5e8947a69427c042943c0f332bbc4.pdf
2015-02-20
79
104
10.2783.4999/QJPR.2011.1101.014
روش اجتهاد
امام خمینی
اندیشهی سیاسی
مسایل سیاسی
غلام حسن
مقیمی
hm_135183@yahoo.com
1
استادیار علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع)
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مقدمهای بر نظریه اسلامی روابط بین الملل
شاید هیچ موضوعی به اندازه تعاملات «دولت اسلامی» در عرصه روابط بینالملل مورد کنکاش در فقه اسلامی قرار نگرفته است. اگر دو موضوع «جنگ» و «صلح» را به گفته دانشمندان حوزه روابط بینالملل اساسیترین مباحث رشته حقوق بینالملل بدانیم، و سپس مباحث متعددی از فقه اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم آنگاه در خواهیم یافت که گفتگوهای این دانش درباره جنگ (جهاد) و صلح و نیز لزوم رعایت ارزشهای دینی در بارهی دشمنان و حتی حیوانات و اشیاء بی جانی مثل درختان، گسترده و ارزشمند است. در گذشته معمولاً فقهاء با تقسیمبندی دو گانه عالم به دارالاسلام و دارالحرب به تنظیم علاقات و روابط دولت اسلام با سایر دولتها میپرداختند. امروزه شاید تأکید و تداوم تقسیمبندی دو گانه و رو در روی عالم به دارالاسلام و دارالحرب، ناتوان از درک دولتهای اسلامی از کلیت جهان و نقشی که باید در آن ایفا کنند باشد و ما را تشویق نماید تا بهرهمندی از همان ذخائر دینی، تعاملات دولت دینی با نظام بینالملل در قالب مفاهیم دیگری، تفسیر کنیم؛از این رو، مهمترین پرسش این مقاله آن است که آیا مفاهیم سنتی فقه اسلامی در تبیین روابط بین الملل کنونی کفایت میکنند و یا اینکه نیازمند بازنگری در ذخائر واژگانی دیگری از درون همین دستگاه فقه است؟ در پاسخ به این پرسش به نظر میرسد مفهوم «دارالدعوه» و یا «دارالشهاده» مفاهیمی هستند که به عنوان بدیل «دارالحرب» بهتر میتوانند روابط انسانهای وابسته به تمدنها، فرهنگها، ادیان و اخلاقهای متفاوت اما سازگار با هم را در دولتها و جوامع چند فرهنگی که بدور از تقابل دو گانه داراالاسلام و دارالحرباند را توضیح و تبیین کنند. گرچه مفهوم دارالعهد، پتانسیل زیادی جهت عبور ما از مفهوم دارالحرب دارد، اما بنا به دلایلی که در متن این مقاله میآید این مفهوم تنها در پرتو دو مفهوم دارالاسلام و دارالحرب، معنا مییابد و بیشتر به درد توصیف وضعیت بدون جنگ میخورد تا تبیین و توضیحی از وضعیت کنونی ما در جهان معاصر.
https://journals.abru.ac.ir/article_14920_a1c8a267efc838d7375817b2285e3230.pdf
2015-02-20
105
128
10.2783.4999/QJPR.2011.1101.015
دولت اسلامی
روابط بین الدول
دارالاسلام
دارالکفر
دارالحرب
دارالدعوه
دارالشهاده
عبدالوهاب
فراتی
forati129@yahoo.com
1
استادیار پژوهشگاه اندیشه و فرهنگ اسلامی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
امنیت انرژی و نظریه مجموعه امنیتی منطقهای
مفهوم امنیت انرژی سالیان اخیر در سطح وسیعی مورد توجه اندیشمندان حوزه روابط بینالملل قرار گرفته است و وارد دستورکار مطالعاتی این اندیشمندان شده است. موضوع انرژی در ابتدا بیشتر دارای ابعاد اقتصادی بود، لیکن در سالیان اخیر و بهویژه پس از بحران گازی سال 2006 بین روسیه و اوکراین، ابعاد امنیتی و سیاسی آن نیز پررنگ شده است. پس از وقوع مجدد این بحران در سال 2009، تنشهای مکرر در منطقه راهبردی خاورمیانه و بهویژه پس از مناقشه روسیه و غرب در بحران اوکراین در سال 2014 اهمیت آن دوچندان گشته است. تمام انواع انرژی از لحاظ در معرض بودن و امنینی کردن در یک سطح نیستند. گاز طبیعی برای امنیتی کردن و انرژیهای تجدیدپذیر در انتهای این صف قرار دارند، زیرا عمدتاً به صورت محلی تولید و مصرف میشوند. این مقاله براساس مفهوم نظری رهیافت مجموعه امنیتی منطقهای که بهوسیله باری بوزان ارائه شده به بررسی مفهوم امنیت انرژی میپردازد. این مقاله تلاش میکند تا با رویکردی توصیفی تحلیلی با معرفی نظریه «مجموعه امنیتی انرژی» و مفاهیم این نظریه بهویژه مفهوم مهم «امنیتی کردن» آن را بر روی مسئله امنیت انرژی کاربردی نماید.
https://journals.abru.ac.ir/article_14951_39db69014b4bd906697b237e8b339f83.pdf
2015-02-20
129
151
10.2783.4999/QJPR.2011.1101.016
امنیت انرژی
امنیتیکردن
نظریه مجموعه امنیتی انرژی
وابستگی
وابستگی متقابل
ابوالقاسم
طاهری
1
استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی(ره)
AUTHOR
عبدالمجید
سیفی
seifi@abru.ac.ir
2
استادیار علوم سیاسی دانشگاه آیت ا... العظمی بروجردی (ره)
LEAD_AUTHOR