ORIGINAL_ARTICLE
بازتاب منازعه گفتمانی در سهگانه سیمین دانشور از ایده به خود آمدن تا استعارههای پساانقلابی
این مقاله با بهکارگیری روششناسی نو تاریخگرایی و نظریه جامعهشناسی ادبیات، به نقد و تحلیل رمانهای سهگانه سیمین دانشور (سووشون، جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان) در سه مقوله پیرنگ( تداوم شخصیتها از سووشون تا ساربان سرگردان)، بررسی بافتارهای سیاسی-اجتماعی جامعه ایرانی و بازتاب منازعه گفتمانی، از خلال این رمانها میپردازد. در این مقاله بر پایه تاریخگرایی جدید در تحلیل متون سهگانه هم به «تاریخمندی متن» و هم به «متن مندی تاریخ» توجه شده است. نوتاریخباوری روابط مربوط به قدرت را بهعنوان مهمترین موقعیت برای هر متنی قلمداد میکند و به این متون بهعنوان فضایی برای نمایش روابط مربوط به قدرت و تعامل گفتمانهای مختلف مینگرد. یافتههای این پژوهش، حکایت از آن دارد که «ایده به خود آمدن و صراحت با تکیه بر کهنالگوهای اساطیری و مذهبی» و «خطابه اعتراض علیه ابژه قدرت و ابژه بیگانه» را در سووشون پیش از انقلاب و «بازخوانی گذشته، با تأکید بر سوژه فردیت» و «استعارههای پساانقلابی» و« هروله میان اسلام و مارکسیسم» را در جزیره سرگردان و ساربان سرگردان میتوان بهوضوح دید. امنترین گذرگاه برای درک آگاهیهای مردم یک جامعه و تغییرات بنیادین، موشکافی در متون ادبی آنان است .در تحلیل نهایی، مشخص میشود که عناصر گفتمانی در رمانهای سهگانه دانشور از ساحت «جامعه» به «فرد» دست بالا را گرفته است.
https://journals.abru.ac.ir/article_35493_ec01300dc9c433da9108d004ce4db9c3.pdf
2019-02-20
1
34
10.2783.4999/QJPR.2003.1111.101
واژگان کلیدی: نوتاریخ گرایی
ادبیات
منازعه گفتمانی
انقلاب
دانشور
مهدی
نجف زاده
m.najafzadeh@um.ac.ir
1
دانشگاه فردوسی مشهد
LEAD_AUTHOR
مرتضی
حافظی
hafezi.b.m@gmail.com
2
دانشگاه فردوسی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر ساختار اقتصادِ رانتی در شکلگیری فرهنگ سیاسی غیرمشارکتی در عصر پهلوی دوم
هدف این مقاله، بررسی چگونگی تاثیر ساختار اقتصاد رانتی در شکلگیری فرهنگ سیاسی غیرمشارکتی(انفعالی) در عصر سلطنت محمدرضاشاه میباشد. بهطور کلی هرچند در شکلگیری چنین فرهنگ سیاسی در دوره مورد بحث، عوامل مهمی چون ساختار حکومت استبدادی نقش داشتهاند، اما در این مقاله تنها به تاثیر ساختار اقتصاد رانتیِ متکی به نفت بر فرهنگ سیاسی پرداخته میشود. واقعیتهای تاریخی عصر پهلوی دوم نشان میدهند که فرهنگ سیاسی تحتتاثیر ساختار اقتصاد رانتی نیز قرار داشته و این ساختار به شکلگیری فرهنگ سیاسی از نوع غیرمشارکتی آن کمک نموده بود. برایناساس، سئوال اساسی تحقیق این است که ساختار اقتصاد رانتیِ متکیبهنفت در دوره محمدرضاشاه، چگونه به شکلگیری فرهنگ سیاسی غیرمشارکتی کمک کرد؟ فرضیه مقاله این است که «بهدلیل برخوردارشدن دولت پهلوی دوم از درآمدهای سرشار نفتی از اواخر دهه 1330 به بعد ، وابستگی دولت به مردم کمتر شده و در نتیجه با سرکوب و تضعیف نهادها و تشکلهای سیاسی و اجتماعی، نقش مداخلهگر اصلی را در زندگی سیاسی برعهده میگیرد و زمینه شکلگیری فرهنگ سیاسی غیرمشارکتی را فراهم مینماید». در این مقاله از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شده است.
https://journals.abru.ac.ir/article_35496_a8a426915f08ce025bc203a1f8369c23.pdf
2019-02-20
35
74
10.2783.4999/QJPR.2003.1112.102
کلید واژه: پهلوی دوم
اقتصاد رانتی
درآمدهای نفتی
خودکامگی
فرهنگ سیاسی غیرمشارکتی
مجید
عباس زاده مرزبالی
m.a.marzbali@gmail.com
1
دکتری علوم سیاسی از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نقش عادتوارههای قوم پشتون در بازتولید قدرت طالبان
طالبان، عنوان جریانی است که در واپسین دهه قرن بیستم در جغرافیای سیاسی - اجتماعی افغانستان رخ نمایاند و رفتار و رویکرد پرخشونت، متعصبانه و جزم گرایانهشان جهانیان را مبهوت ساخت. طالبان پس از به قدرت رسیدن در افغانستان، بر حسب ظاهر، توسط دخالت نظامی امریکا نابود شد اما اخیراً این جریان به عرصه سیاسی افغانستان بازگشته و در حال حاضر، مجددا،ً بخشی از خاک افغانستان را به سیطره خود درآورده است. پرسش پژوهش حاضر پیرامون چرایی و چگونگی بازتولید قدرت طالبان است. بدون شک این بازگشت با پیامدهای منفی منطقهای و بین المللی گستردهای همراه خواهد بود و این مسأله، ضرورت این پژوهش را دوچندان میسازد. طبق فرضیه، بازتولید قدرت طالبان تحت تأثیر توأمان عوامل درونی و بیرونی است. عواملی که ارتباط میان آنها، شکل گیری عادت واره را در پی داشته است. روش پژوهش حاضر از نوع کیفی و کتابخانهای است و نظریه ساخت یابی تکوینیِ بوردیو به عنوان چارچوب نظری به کار گرفته شده است. یافتههای پژوهش نیز نشان از آن دارد که عادتوارههای متعدد قوم پشتون، به عنوان آبشخور فکری و عملی طالبان، در حال بازتولید خود هستند و از آنجایی که مسألهای نظیر انحصار حاکمیت سیاسی نزد قوم پشتون بنا بر مناسباتی، به عادتواره این قوم تبدیل شده، لذا بازتولید ساختار سیاسی و قدرت، صورت واقع پذیرفته است.
https://journals.abru.ac.ir/article_35497_4ac5ea3fbe80af579fdc77a1a4168257.pdf
2019-02-20
75
103
10.2783.4999/QJPR.2003.1113.103
واژگان کلیدی: طالبان
پیر بوردیو
عادتواره
میدان
قدرت نمادین
سرمایه
علی
باقری دولت آبادی
abagheri@yu.ac.ir
1
عضو هیات علمی دانشگاه یاسوج
LEAD_AUTHOR
محمد
باقری
mohamadbaghery@gmail.com
2
دانشجوی دکتری علوم سیاسی، دانشگاه یاسوج
LEAD_AUTHOR
علیرضا
نایج
alireza128@gmail.com
3
دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
جایگاه شورای همکاری خلیج فارس در رویکرد عربستان سعودی در قبال ایران
عربستان سعودی همواره سعی داشته است با استفاده از روشهای مختلف در مقابل جمهوری اسلامی ایران موازنه سازی کند و مانع از قدرت و نفوذ ایران در منطقه شود. یکی از ابزارهایی که عربستان سعودی برای مقابله با ایران از آن استفاده میکند موازنه سازی و سد نفوذ در چارچوب نهادی سازمانهای منطقهای از جمله شورای همکاری خلیج فارس است. عربستان سعودی با استفاده از نفوذ حداکثری در میان کشورهای عضو شورا و تثبیت رهبری ریاض بر شورا به دنبال این مهم است که از این نهاد منطقهای برای مقابله و موازنه سازی با ایران و جلوگیری از نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه استفاده کند و شکستهای خود در منطقه در برابر ایران را با افزایش گسترده و قدرت شورا و رهبری خود بر آن جبران کند. بنابراین سؤالی که برای این پژوهش مطرح است این است که؛ نقش شورای همکاری خلیج فارس در رویکرد عربستان در قبال ایران چگونه است؟ وفرضیه مقاله این است که شورای همکاری خلیج فارس به عنوان ابزاری در دست عربستان برای رقابت و تداوم مقابله با ایران به شمار میرود.
https://journals.abru.ac.ir/article_35498_4dc2667ee0e7c4b314d159fe2b850695.pdf
2019-02-20
105
129
10.2783.4999/QJPR.2003.1114.104
واژگان کلیدی: شورای همکاری خلیج فارس
عربستان سعودی
ج.ا.ایران
موازنه سازی
تحولات عربی
جزایر سه گانه
حسین
پوراحمدی میبدی
h-porahmadi@sbu.ac.ir
1
استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی
LEAD_AUTHOR
یاسر
قائمی
yassergaemi@yahoo.com
2
کارشناسی ارشد روابط بین الملل، دانشگاه شهید بهشتی، (نویسنده مسئول)
AUTHOR
صابر
قیاسی
ghiyasisaber@gmail.com
3
کارشناسی ارشد روابط بین الملل، دانشگاه شهید بهشتی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
امنیت فرهنگی از منظر آیت ا... خامنه ای
امنیت فرهنگی با توجه به رکن امنیت که همان هویت است، میتواند الگویی کارآمد جهت سوگیری سیاستها و استراتژیها را عرضه کند. مقاله حاضر با تمسک به خصائص و ظرفیت بیانات آیت ا... خامنه ای، سعی کرده احکام و اندیشههای ایشان را تجمیع و اصول ضوابط اسلامی امنیت را استنتاج و زمینه تکوین امنیت فرهنگی در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی ایران را فراهم آورد. این پژوهش با روش تبیینی و توصیفی و با ابزار گردآوری دادهها به صورت کتابخانهای سوال خود را این گونه مطرح میکند که مهمترین مولفههای امنیت فرهنگی از منظر آیت ا... خامنهای چیست؟ مهمترین یافتههای پژوهش حاکی از این است که با توجه به ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی که دارای ظرفیت بالقوهای از قدرت نرم میباشد؛ عوامل تقویت کننده امنیت فرهنگی از منظر ایشان را میتوان : تعلیم تربیت، استقلال فرهنگی، استفاده از هنر، سبک زندگی اسلامی و عوامل تهدید کننده: وابستگی فرهنگی، خود باختگی، بحران هویت، تهاجم فرهنگی و سلطه فرهنگی بیان کرد. در سازماندهی پژوهش بعد از تعاریف مختصر از مفاهیم پایهای تحقیق و ادبیات نظری، امنیت فرهنگی از منظر بیانات و رهنمودهای ایشان به عنوان موضوع اصلی پژوهش مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
https://journals.abru.ac.ir/article_35499_b5855803297decf2eaa539c96b0c40ba.pdf
2019-02-20
156
131
10.2783.4999/QJPR.2003.1115.105
کلید واژگان: آیت ا... خامنه ای
امنیت
امنیت فرهنگی
انقلاب اسلامی ایران
قدرت نرم
رضا
سیمبر
rezasimbar@hotmail.com
1
استاد علوم سیاسی دانشگاه گیلان
LEAD_AUTHOR
دانیال
رضاپور
danyalrezapoor@gmail.com
2
دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه گیلان
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
فرایند هژمونی گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی از خرداد 1342 تا خرداد 1360
انقلابها را میتوان در سطوح ریشهها و دلایل؛ روندها ؛ پیامدها و نتایج تحلیل کرداین مقاله بر موضوع ریشههای گفتمانی شکل گیری انقلاب و نیز روند گذار به نظام پساپهلوی متمرکز شدهاست. انقلاب اسلامی حاصل رقابت گفتمانهای چپ، پهلویسم، اسلام سیاسی فقاهتی و ملی گرایی است که برای رسیدن به مقام هژمونی چندین دهه با هم منازعه داشتند. رقابت و منازعات گفتمانی دهههای1340تا 1360 بازه زمانی این مقاله را تشکیل میدهد. در این نوشتار با به کارگیری چارچوب نظری-روشی گفتمان به چراییِ یک برجستهسازی و پیروزی و یک به حاشیهرانی و شکست پرداخته است. چگونه گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی در منازعه گفتمانیِ رخدادهای مرتبط با انقلاب در مقایسه با گفتمان ملیگرای سیاسی-مدنی از خرداد 1342 تا خرداد 1360برجسته شد؟ پاسخ این پرسش در قالب این فرضیه صورتبندی شدهاست:گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی با برقراری تناسب بین استراتژی و کانونهای ابژهساز و ابژههای گفتمانی و به کارگیری استراتژیها و تاکتیکهای(تکنولوژی)برجستهسازی و به حاشیهرانیِ سختافزاری و نرمافزاریِ قدرت و همچنین به پشتوانه سوژگی امام خمینی، بیناگفتمانی استعاری و اسطورهای را مفصلبندی کرد و در نهایت برجسته شد و هژمونی یافت اما گفتمان ملیگرا به دلیل عدم برخورداری از موارد مذکور به حاشیه رانده شد و شکست خورد. فرضیه این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی پردازش شدهاست.
https://journals.abru.ac.ir/article_35500_db82ab0287c78fcb36047c5786012110.pdf
2019-02-20
157
181
10.2783.4999/QJPR.2003.1116.106
کلیدواژگان: «اسلام سیاسی فقاهتی»
«ملیگرا»
«منازعات گفتمانی»
«استراتژیقدرت»
«هژمونی»
ناصر
پورحسن
n.pourhassan1303@gmail.com
1
هیأت علمی
LEAD_AUTHOR
بهنام
جلیلی
behnamjalili1991@gmail.com
2
دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی، دانشگاه شهید بهشتی
LEAD_AUTHOR