دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره)بحران پژوهی جهان اسلام2981-11042220150823Nation and Nationalism in Anthony Smith’s Criticism :A case study of Iranملت و ملی گرایی در نگاه انتقادی آنتونی دی.اسمیت (رویکرد جامعه شناسی تاریخی): مطالعهی موردی ایران9401941210.2783.4999/QJPR.2002.1103.031FAعلی اشرف نظریدانشیار علوم سیاسی دانشگاه تهران،نوذر خلیل طهماسبیدانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه تهرانJournal Article20160104Nationalism and modernism, and the relationship between them have instigated much controversy among different schools of thoughts, and scholars. Indeed nineteenth and twentieth centuries have been dubbed as the era of nationalism, and the development of different forms of extremist nationalism during this era has triggered many debates and controversies around the concepts such as nation, nationalism, and their relationship with modernism. Iran is no exception regarding this controversy, and numerous questions have been raised about the concepts of nation and nationalism and, particularly, the exact time of the formation of these concepts in Iran. This paper attempts to examine the ideas and standings of perennialists, modernists, and Anthony Smith and also nationalists and modernists, and we examine which of these perspectives could provide a framework for investigating nation and nationalism in Iran. The idea of this Article is: “while modernists consider nation and nationalism to be an outcome of the dramatic changes in the modern era, and perennialists consider them to be a product of history, Anthony Smith sees nation as a function of history and nationalism a product of modernism.” Furthermore, his ideas in historical sociology can be summed as an appropriate approach to studying these notions in the context of Iran.”<strong>ملی گرایی و مدرنیسم و ارتباط میان آنها، مباحث زیادی را در بین نحلههای فکری و متفکران مختلف به همراه داشته است. قرون نوزدهم و بیستم با نام ملی گرایی شناخته میشوند و شکل گیری صور افراطی ملی گرایی در این دو قرن موجب شکل گیری مباحث و اختلاف نظرهای زیادی در بارهی ملت، ملی گرایی و ارتباط آنها با مدرنیته شده است.کشور ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست و مباحث مختلفی در مورد ملت و ملی گرایی و به ویژه زمان شکل گیری و تکوین این مقولات در ایران به وجود آمده است. مقالهی حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که دیدگاه کهن گرایان، نوگرایان و آنتونی اسمیت در رابطه با ملت و ملیگرایی چه میباشد و کدام دیدگاه میتواند به عنوان چارچوبی مناسب برای بررسی ملت و ملی گرایی در ایران به کار رود؟ ایدهی محوری مقاله: «در حالی که مدرنیستها، ملت و ملیگرایی را حاصل تحولات عصر مدرن قلمداد میکنند و کهنگرایان ملت و ملی گرایی را حاصل تاریخ میدانند، اسمیت ملت را در تاریخ و ملیگرایی را در عصر مدرن جستوجو میکند و نظریات اسمیت میتواند جهت بررسی این موضوعات در ایران به کار برده شود»</strong>.دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره)بحران پژوهی جهان اسلام2981-11042220150823The Possibility or Impossibility of Social movements against the Government in Islamic Political thoughtامکان یا امتناع جنبشهای اجتماعی (انقلاب-های مردمی) علیه حاکمیت در اندیشه سیاسی اسلامی41601941310.2783.4999/QJPR.2002.1103.032FAنگار ذیلابیاستاد یار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20150506In spite of Quranic teachings concerning the free nature of human to change his fate and the theoretical possibility of social movements in Islamic teachings, social protest and rebellion against the government was considered as heinous and reprehensible in the political thought of Muslim intellectuals and also in the history of Islamic societies with the exception of Shiite political thought and some Kharijite communions. This prevalent perception in Islamic societies contained similarities to the traditions of various societies, particularly Christian and Jewish communities and it was also affected by Arabic and deep-rooted, oriental and Mesopotamian despotic traditions. In addition to these outside influences and cross-civilizational heritage, debates about allowing or refusing uprisings against the government and its granting or declining permission requires an understanding of the principles of Islamic political knowledge in inter-religious fields and from the perspective of experiences within the Islamic political system. In the process of the formation of Islamic political thought, texts known as Ahkam as-sultaniyyah and also political jurisprudence texts played a major role in reforming the idea of caliphate as the most fundamental texts, and contrary to common perception, they were not interpretations of texts, but a demonstration of the government’s attempt to provide legitimizing theories. In these texts, the concept of prophetic mission as the continuation of its political function, and unlike the tradition formed in the first decades of the first century which recognized the right of criticizing and protesting against the ruler, in this more recent thought, movement and uprising against the ruler was regarded as lacking legal basis and considered a religious crime and rebellion. In this paper, the concept of social movements or revolt against the political ruler in Muslims’ political thought throughout the early and middle centuries of Islam (from the beginning to the end of the Caliphate) is studied and a major question will be discussed as well: In the Islamic political thought particularly in Sunni Islam which flourished in the Umayyad and Abbasid Caliphates, how and through what process did the theoretical possibility of a revolution against the government gradually lead to its refusal? In response to this question, the attitude of the predominant political thought in Sunni Islam regarding the possibility or impossibility of social movements (popular revolutions) against the political establishment is explained, and Shiite and Kharijite opposition ideas are also briefly surveyed alongside the main topic for the sake of comparison.<strong>به رغم آموزههای قرآنی ناظر بر سرشت آزاد انسانی برای تغییر سرنوشت و امکان نظری جنبشهای اجتماعی در آموزههای اسلامی، در اندیشه سیاسی متفکران مسلمان و در تاریخ جوامع اسلامی، به استثنای اندیشه سیاسی شیعی و برخی فرق خوارج، اعتراض و طغیان اجتماع علیه حاکمیت امری مذموم و نکوهیده تلقی میشده است. این طرز تلقی رایج در جوامع اسلامی ضمن دربرداشتن شباهتهایی به سنتهای جوامع مختلف بویژه جوامع مسیحی و یهودی تحت تاثیر سنتهای عربی و سنتهای ریشه دار استبدادی شرقی و بین النهرینی نیز بوده است. علاوه بر این تاثیرات بیرونی و میراث برون تمدنی، مباحث پیرامون امکان یا امتناع قیام علیه حاکم و جواز یا عدم جواز آن مستلزم شناخت مبانی معرفت سیاسی اسلامی در زمینه درون دینی و از منظر تجربههای درونی نظام سیاسی اسلامی است. در روند شکل گیری اندیشه سیاسی اسلامی متون موسوم به احکام السلطانیه و متون فقه سیاسی به عنوان مبنایی ترین متون در سامان دادن به اندیشه خلافت، نقش عمدهای داشتند و بر خلاف تصور رایج متونی تفسیرگر نص نبودند، بلکه نمایشی از تلاش دستگاه قدرت حاکمه برای فراهم نمودن نظریات مشروعیت بخش بودند. در این متون، مفهوم خلافت ذیل مفهوم نبوت و به عنوان تداوم کارکرد سیاسی آن قرار گرفت و بر خلاف سنت شکل گرفته در نخستین دهههای سده اول که حق انتقاد و اعتراض از حاکم را برای اتباع به رسمیت میشناخت؛ در این اندیشه متاخرتر، جنبش و قیام علیه حاکم فاقد مبنایی شرعی به شمار رفت و جرم و عصیانی مذهبی تلقی شد. در این نوشتار مفهوم جنبشهای اجتماعی یا طغیان علیه حاکمیت سیاسی در اندیشه سیاسی مسلمانان در قرون اولیه و میانه اسلامی (از آغاز تا پایان دوره خلافت) مورد بررسی قرار گرفته و این پرسش اصلی مورد بحث قرار گرفته است که در اندیشه سیاسی اسلامی بویژه در زمینه اسلام سنی بالیده در دامان خلافت اموی و عباسی چگونه و طی چه فرایندی امکان نظری انقلاب علیه حاکمیت به تدریج به امتناع این امر منتهی شد؟ در پاسخ به این پرسش با استفاده از روش تاریخی و توجه به سیر شکل گیری حوادث و متون فقه سیاسی، نوع نگرش اندیشه سیاسی غالب در زمینه اسلام سنی، درباره امکان یا امتناع جنبشهای اجتماعی (انقلاب مردمی) علیه حاکمیت سیاسی تبیین شده و در کنار این بحث اصلی از باب مقایسه و تطبیق، اندیشههای معارض شیعی و خارجی نیز به اختصار بررسی شده است. </strong> <strong> </strong>دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره)بحران پژوهی جهان اسلام2981-11042220150823An Explanation of the foreign policy of the Islamic Republic of Iran towards Syria In terms of defensive realismتبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه از منظر واقعگرایی تدافعی61901941510.2783.4999/QJPR.2002.1103.033FAقاسم ترابیاستادیار علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدانعلی محمدیاندانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد0000-0002-5359-9390Journal Article20151226This article aims to explain the foreign policy of the Islamic Republic of Iran towards the Syrian crisis. In this regard, this research approaches with analytical- descriptive method tries to answer this question: To what extent the Defensive Realism does explain the foreign policy of the Islamic Republic of Iran to the Syrian crisis? It should be noted that any serious change in the political landscape in Syria, would have serious consequences and would influence the Resistance Axis led by Iran and they would face new threats in the region. Accordingly, Iran's policy in Syria can be a policy to maintain Syria`s presence and to have an influence in the eastern Mediterranean and end the threats of its borders in the balance of threat assessments framework that can be analyzed. This policy becomes more understandable when competing against Iranian and Saudi axis and their allies be considered as a whole and seen in the area. This article aims to analyze these issues within its sector.<strong>هدف مقاله حاضر تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه است. در این راستا این پژوهش با اتخاذ رویکرد تیلی </strong><strong>–</strong><strong> توصیفی درصدد پاسخگویی به این سؤال است که تا چه میزان واقعگرایی تدافعی توان و ظرفیت تبیین سیاست خارجی ایران در قبال بحران سوریه</strong> <strong>را دارد؟یافتههای مقاله حاکی از آن هستند که جمهوری اسلامی ایران در سوریه به دنبال حفظ نظام و در نتیجه جلوگیری از تغییر موازنه قوا منطقهای به ضرر خود و دور کردن تهدیدات روبه گسترش در سطح منطقه است. لازم به اشاره است که هرگونه تغییر جدی در عرصه سیاسی سوریه، پیامدهای جدی برای محور مقاومت به رهبری ایران به دنبال خواهد داشت و آنها را با تهدیدات جدیدی در سطح منطقه مواجه خواهد کرد. بر این اساس سیاست ایران در سوریه را میتوان سیاستی در راستای حفظ حضور و نفوذ خود در مدیترانه شرقی و دور کردن تهدیدات از مرزهای خود ارزیابی کرد که در چارچوب موازنه تهدید قابل تجزیه و تحلیل میباشد. این سیاست زمانی قابل فهمتر میشود که به رقابت محور ایران در مقابل عربستان و کشورهای حامی آن توجه شود و موضوع در کلیت و ظرف منطقهای دیده شود. مقاله حاضر قصد دارد این موضوعات را طی چند بخش مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. </strong>دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره)بحران پژوهی جهان اسلام2981-11042220150823A Study of the Concept of Power and Political Affair Discourse Theoriesبررسی مفهوم قدرت و امرسیاسی در نظریههای گفتمان911141941610.2783.4999/QJPR.2002.1103.034FAمحمد نژاد ایراندکترای علوم سیاسی، عضو باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگانJournal Article20151128This article concerns the contradiction between holly religious scripts and the Knowledge system of modern world. This contradiction can be studied into two levels: First the contradiction between new scientific theories and the ontological verses in holly scripts; the second one is the contradiction between moral statements based on celestial verses and modern ethical system. This article studies two main Muslim`s approaches which try to justify the contradiction between the holly scripts of Islam and new ethical findings. The first group consider the afflatus a historical process and believe that the recent contradictions were the result of time-place considerations of the prophet (piece be upon him) and his audiences, so religious statements should be considered in their original time and places. The other groups reject historical view in the afflatus and they believe that all these contradictions, scientific or moral, are the result of ornaments and false imaginations found in the second-handed Islamic texts.<strong>گفتمان در حقیقت محصول سازه دانش و سامانه زبان است که نظامی خاص از نمادها و معانی را شکل داده و به این ترتیب قدرت را بهعنوان عنصر اساسی گفتمان بر بدن بهعنوان ابژه قدرت تحمیل میکند. گفتمان نظام معنایى وسیع</strong><strong></strong><strong>تری از زبان است و هر گفتمان بر قسمتهایى از حوزه جامعه چیره شده و از طریق سیطره بر ذهنها، به گفتارها و کردارهاى فردى و جمعی سوژهها شکل مىدهد. هرچه کار ویژههای گفتمانی پیچیدهتر، عمق و شدت قدرت اعمال شده میتواند بیشتر و پیچیدهتر باشد. و در نتیجه فرد را در شبکهای از مناسبات دانش و حقیقت قرار دهد.</strong><strong>کارویژه اصلی نظریه گفتمان حقیقتزدایی از قدرت و سوژهزدایی از سیاست بود، اما رهیافت گفتمانی به مراتب بیش از این بر حوزه مطالعات سیاسی تاثیرگذار بود. مفهوم قدرت تا پیش از آن، مفهومی سیاسی بود و ریشهیابی آن اساساً محدود به مناسبات حوزه سیاست بود، اما در نگرش گفتمانی این مفهوم دایره وسیعتری پیدا میکند و به شکل نا محدودی میتوان ریشههای قدرت را در تمامی مناسبات انسانی، در حوزه زبان، فرهنگ و حتی سازههای دانایی بازیابی کرد. به عبارت دیگر اگر قدرت را مفهومی سیاسی تلقی کنیم، باید تعریف جدیدی از حوزه سیاست ارائه کرد. تعریفی که در آن امر سیاسی جایگزین مفهوم کلاسیک سیاست شده است.</strong> <strong> </strong>دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره)بحران پژوهی جهان اسلام2981-11042220150823An Analysis of the strategic potential of soft power of the Islamic republic of Iran, against the soft war strategy of the Unite Statesتحلیلی بر ظرفیتهای استراتژیکی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در مقابله با راهبردهای جنگ نرم آمریکا1151431941710.2783.4999/QJPR.2002.1103.035FAعلی قاسمیاناستادیار علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی- واحد خرم آبادJournal Article20151208Today the progress in information and communication technologies and the growth and spread of mass media such as satellite, internet, email, Facebook and electronic publication have changed the relations between states in a way that instead of applying military leverage and hard power directly to the states, the use of soft power is replaced slowly as a new method and has attracted the media's role in this regard to justify the dishonest policy of a few brutal countries. This policy is important in the decision of Americans between the state of war by targeting thinking people and the elite target countries making significant role in the weakening their beliefs, so the new American definition of terrorism and freedom, especially after September eleven they targeted a soft war against the Islamic World and specially Islamic Republic of Iran and launched various strategies for overthrowing the regime, Here we investigate the U.S. soft war strategy against Iran. <strong>امروزه پیشرفت تکنولوژی فنآوری اطلاعات و ارتباطات و رشد و گسترش حیرتآور وسایل ارتباط جمعی از قبیل ماهواره، اینترنت، ایمیل، فیسبوک و نشریات الکترونیکی معادلات گذشته را در برقراری روابط بین دولتها تا حدود زیادی دچار تغییر و تحول اساسی نموده و جای خود را به معادلات جدیدی داده است. به گونهای که به جای به کارگیری اهرمهای نظامی و سختافزارانه به صورت مستقیم توجه کشورها به استفاده از قدرت نرم و ایجاد تغییرات به صورت آرام و با استفاده از روشهای نو جلب شده است که در این راستا نقش رسانهها در جا انداختن سیاست دروغین چند کشور زورگو حائز اهمیت است. در این میان دولتمردان آمریکا ضمن طراحی جنگ نرم با هدف قرار دادن فکر و اندیشه مردم و نخبگان کشورهای هدف نقش قابل توجهی در سست نمودن اعتقادات و باورهای آنان ایفا میکنند، لذا آمریکا با تعریفی جدید از تروریسم و آزادیخواهی، خصوصاً بعد از یازده سپتامبر جنگ نرم گستردهای علیه جهان اسلام به ویژه جمهوری اسلامی ایران به راه انداخته و از راهبردهای مختلفی جهت براندازی این نظام استفاده نموده که در این تحقیق ما به دنبال بررسی راهبردهای جنگ نرم آمریکا بر علیه جمهوری اسلامی ایران هستیم.</strong> <strong> </strong>دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره)بحران پژوهی جهان اسلام2981-11042220150823the Study of Skinner's Methodology of Intentional Hermeneuticsبررسی روششناسی هرمنوتیک قصدگرای اسکینر1451781942010.2783.4999/QJPR.2002.1103.036FAسید محمد رضا محمودپناهیدکترای علوم سیاسی از دانشگاه تهرانJournal Article20150927<strong>یکی از دغدغه های فکری هر مورخ اندیشه، فهم و درک و انتقال درست اندیشه به دیگران است. در هرمنوتیک روشی معمولاً از دو شیوه سنتی استفاده می شود: 1- هرمنوتیک متن گرا، که خوانش اندیشه را بر متن مستقل از زمان و مکان ابتناء می نماید، 2- هرمنوتیک زمینه گرا، که متن را امری وابسته به شرایط و قرائت آن را با لحاظ زمان و مکان ممکن می داند. در سال های اخیر پروفسور کوئنتین اسکینر برای فهم اندیشه سیاسی روشی هرمنوتیکی معرفی نموده که به «هرمنوتیک قصد گرا» معروف است. سؤال این پژوهش این است که اقتضائات روشی هرمنوتیک اسکینر چیست؟</strong><strong> اسکینر برای تحلیل اندیشه سیاسی بر بازسازی «زمینه اندیشه» تأکید دارد و به شیوه سنتی نگارش تاریخ اندیشه که در آن متون بدون توجه به زمینه و با تکیه بر متن و ادعای حقیقت بررسی می شود، انتقاد می کند. وی با تأثیر از نظریهی کنشی</strong><strong>زبان، حرف را نوعی عمل</strong><strong> ارتباطی</strong><strong> و نویسنده را به عنوان کنشگر در نظر میگیرد. </strong><strong>در این روش ضمن لحاظ خود متن و زمینه شکل گیری آن، به قصدیت مؤلف بعنوان کنش مضمون در سخن او توجه می شود. با کشف قصد مؤلف امکان فهم تصرفات او نسبت به دیگر اندیشه ها و ایدئولوژی های هم عصرش بدست می آید.</strong> <strong> </strong>