چکیدۀ مقاله : کشور عراق از زمان استقلال تا زمان اشغال (٢٠٠٣ م.) ائتلاف آمریکایی دارای حکومتهای پادشاهی دیکتاتوری بود که جریانهای شیعه درآن نقشی نداشتند و بلکه سرکوب هم میشدند. اما با سقوط صدام، زمینه و بستری برای جریانهای شیعه این کشور فرآهم شد تا در ساختار جامعه و دولت نقش داشته باشند؛ لذا، دولتسازی دموکراتیک را میتوان اصلیترین ...
بیشتر
چکیدۀ مقاله : کشور عراق از زمان استقلال تا زمان اشغال (٢٠٠٣ م.) ائتلاف آمریکایی دارای حکومتهای پادشاهی دیکتاتوری بود که جریانهای شیعه درآن نقشی نداشتند و بلکه سرکوب هم میشدند. اما با سقوط صدام، زمینه و بستری برای جریانهای شیعه این کشور فرآهم شد تا در ساختار جامعه و دولت نقش داشته باشند؛ لذا، دولتسازی دموکراتیک را میتوان اصلیترین ضرورت عراقِ نوین، برای این جریانها دانست. اما، روند دولتسازی و ملتسازی در عراق تحت تأثیر مؤلفههای مختلف اجتماعی، سیاسی و الگوی کنشِ نخبگان شکل میگیرد. در محیطی که تضادهای قومی، هویتی و مذهبی وجود دارد، نخبگان کار دشواری برای دولتسازی دارند. به همین دلیل، روابط جدید دولتسازی در عراق بدون توجه به نقش جریانهای شیعهی عراق در روند کنترل قالبهای احساسی و قومیتی امکان پذیر نخواهد بود. بنابراین پرسش اصلی پژوهش این است که «جریانهای فکری شیعه کدامند و در عراق چه ویژگیهایی دارند و چه تاثیری در تحولات عراق جدید دارند؟» فرضیهی مقاله معطوف تبیین این گزاره است که «جریان های فکری شیعه درعراق سابقه ای طولانی دارند اما تاقبل ازسقوط عراق توسط ائتلاف امریکایی نقشی درتحولات عراق نداشتند امااکنون از طریق انسجام اجتماعی و همبستگی جریانهای فکری در فرآیند نهادسازی اجتماعی تلاش می کنند وبدنبال عراق یکپارچه هستند».
نظریه ولایت فقیه تنها برخاسته از تفکر امام خمینی و برخی فقهای معاصر نظیر ملا احمد نراقی و مانند آنان نیست، بلکه از متن اسلام و قرآن برخاسته و در اسلام و تشیع پیشینه دیرینه ای دارد، و نخستین بار توسط خود پیشوایان معصوم علیه السلامطرح و تبلیغ گردیده است. مهمترین موضوع در حکومت اسلامی که آن را از سایر حکومت ها متمایز می کند ولایت فقیه می ...
بیشتر
نظریه ولایت فقیه تنها برخاسته از تفکر امام خمینی و برخی فقهای معاصر نظیر ملا احمد نراقی و مانند آنان نیست، بلکه از متن اسلام و قرآن برخاسته و در اسلام و تشیع پیشینه دیرینه ای دارد، و نخستین بار توسط خود پیشوایان معصوم علیه السلامطرح و تبلیغ گردیده است. مهمترین موضوع در حکومت اسلامی که آن را از سایر حکومت ها متمایز می کند ولایت فقیه می باشد. در نتیجه در نظام اقتصادی اسلامی نقش ولایت مطلقه فقیه اهمیت خاصی پیدا می کند که به نظر می رسد تا به امروز این موضوع در اقتصاد اسلامی مغفول مانده است. به نظر می رسد با توجه به اهمیت پول در اقتصاد و جامعه لازم است تولید و کنترل آن از مجرای الهی صورت گیرد. با توجه به این که نظام جمهوری اسلامی ایران حکومتی مبنتی بر توحید تشکیل شده است و مجرای الهی بودن آن از طریق ولایت مطلقه فقیه انجام می گیرد لازم است عالی ترین نهاد پولی و مالی کشور که بانک مرکزی می باشد تحت نظارت مستقیم ولایت فقیه صورت گیرد. در نتیجه خلاصه نظریه اینجانب که تصورم بر این است برگرفته از اصول اقتصاد اسلامی می باشد این است که: رئیس کل بانک مرکزی توسط ولی فقیه تعیین گردد. با این کار هم استقلال بانک مرکزی تامین می گردد و هم سیاست های پولی و مالی از کارایی بیشتری برخوردار می شوند.