بحران در کاربست مذهب به مثابه «صنعت فرهنگ» از سوی داعش

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره)

2 کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه آیت‌الله‌العظمی بروجردی

چکیده

داعش از آغاز شکل‌گیری و به ‌ویژه از سال 2014 که رهبر آن، ابوبکر البغدادی در موصل اعلام خلافت کرد، رویکردی در پیش گرفت که متفاوت از اسلاف سلف گرای خود بود. آن‌ها در راه جذب نیرو و با تکیه ‌بر ابزارها و فناوری‌های مدرن سعی کردند نمایه‌ای رهایی‌بخش به اقدامات و ایدئولوژی خود ببخشند. در این راه، بخشی از هدف‌گذاری آن‌ها شامل جوانان کشورهای مختلف دنیا به‌ویژه کشورهای غربی بود. این پژوهش با روشی توصیفی و تحلیلی به بررسی روندی پرداخته است که داعش در پیش گرفت تا هرروز برشمار افراد خود بیفزاید. در این راه تکیه و سامان این نوشتار بر استفاده از چارچوب نظری نظریه انتقادی و مکتب فرانکفورت برای مفهوم‌سازی واژه صنعت مذهب است و با به‌ کارگیری مفاهیمی چون رهایی و رستگاری و مقوله صنعت فرهنگ که در راهبرد داعش به صنعت مذهب تعبیر شده است. پرسش پژوهش حاضر این است که کاربست مذهب به مثابه «صنعت فرهنگ» از سوی داعش با چه بحرانی روبروست؟ یافته‌های پژوهش حکایت از آن دارد که داعش با به خدمت گرفتن مذهب، تکنولوژی و رسانه، به دنبال ایجاد آگاهی کاذب در میان جوانان بوده تا خود را پایگاهی رهایی‌بخش جلوه دهد این در حالی است که ظرفیت برای رهایی‌بخشی در دل مذهبی که داعش مبلغ آن است؛ وجود ندارد و این بحران عمده ای است که داعش با آن روبروست.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Crisis in the Use of Religion as a Culture Industry by ISIS

نویسندگان [English]

  • Mahmmud Alipour 1
  • Ruhollah Bagherabadi 2
1 Assistant Professor, Department of Political Science, Ayatollah Borujerdi University, Borujerd, Iran
2 Master of Political Science at Ayatollah Azami Boroujerdi University
چکیده [English]

Islamic State in Iraq and Sham (ISIS) From the beginning of formation, especially since 2014, when its leader, Abubakr al-Baghdadi, declared a caliphate in Mosul, took an approach that was different from its Salafist predecessors. By recruiting and relying on modern tools and technologies, they tried to give a emancipatory face to their actions and ideology. In this way, part of their targeting included young people from different countries of the world, especially Western countries. The research, with a descriptive and analytical method, has investigated the strategy that ISIS used to increase the number of its people every day. In this way, this article relies on the use of the theoretical framework of critical theory and the Frankfurt school to conceptualize the term religion industry and by using concepts such as emancipation and the category of culture industry, which is interpreted as the “ religion industry ” in the strategy of ISIS. From the Critical theory perspective, how does ISIS use religion as an industry? The findings of the research show that ISIS, by using religion, technology and the media, sought to create false consciousness among the youth in order to present itself as a emancipating base, while there is no potential of emancipation within the religion which ISIS propagandizes and this is the major crisis that ISIS is facing

کلیدواژه‌ها [English]

  • Critical Theory
  • Frankfurt School
  • emancipation
  • Culture Industry
  • Religion Industry
  • ISIS
آدورنو، تئودور و هورکهایمر، ماکس. (1389). دیالکتیک روشنگری. ترجمه مراد فرهاد پور و امید مهرگان، تهران:گام نو.
اسلامی‌فرد، غلامحسین. (1395). صعود و سقوط­داعش و نقش رسانه‌ها. مدیریت رسانه، 4(17)، 38-19.
امیدی، مهدی. (1383). نظریه انتقادی در روابط بین­الملل با رویکرد تطبیقی. معرفت، 12(79)، 74-62.
برزگر، کیهان و حاجی مینه، رحمت. (1393). رویکرد انتقادی به پدیده تروریسم: نظریه سنتی و انتقادی. مطالعات رسانه­ای، 9(24)، 126-113.
بشیریه، حسین. (1395). اندیشه­های مارکسیستی. تهران: نشر نی.
ترابی، قاسم و حشمتی، امیر. (1394). نظریه انتقادی فرانکفورت و تبیین حرکت­های ساختارشکنانه با تأکید بر تروریسم داعش. مطالعات خاورمیانه، 22(81)، 106-83.
ریترز، جورج. (۱۳۹۳). نظریه های جامعه شناسی. ترجمه هوشنگ نایبی، تهران: نشر نی.
زارعی، محمد. (1394). سیر تحول و تطور گروه­های تکفیری؛ مطالعه موردی: داعش و القاعده. مطالعات راهبردی جهان اسلام، 16(62)، 186-139.
سعیدی، روح­الامین. (1387). صنعت فرهنگ. ره­آورد سیاسی، 2(21)، 98-79.
صانع پور، مریم. (1382). دیدگاه اومانیستی و دین. قبسات، 8 (28)، 130-105.
غفاری هشجین، زاهد و علیزاده سیلاب، قدسی. (1393). مؤلفه‌های فرهنگ سیاسی جریان سلفی تکفیری (مطالعه موردی: داعش). مطالعات سیاسی جهان اسلام، 3(11)، 112- 89.
گرشاسبی، رضا و کریمی­مله، علی. (1394). بررسی چرایی پیوستن جنگجویان خارجی به داعش. پژوهش­های سیاسی جهان اسلام، 5(1)، 179-155.
فیرحی، داود. (1389). نظام سیاسی و دولت در اسلام.تهران: سمت
محروق، فاطمه. (1394). اقتصاد سیاسی تروریسم: مورد داعش.  فصلنامه روابط خارجی، 7(28)، 154-119.
مشیر زاده، حمیرا. (1390). تحول در نظریه­های روابط بین­الملل. تهران: سمت
مشیر زاده، حمیرا. (1384). بازبینی نظریه انتقادی در روابط بین­الملل. مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، 27(67)، 250-225.
ناجی، ابوبکر. (۱۳۹۵). مدیریت توحش. ترجمه محمد حسین باقی، تهران: نشر سرایی
ناوشکی، حسین و احمدیان، قدرت. (1394). عوامل قدرت‌یابی داعش در عراق.. علوم سیاسی (دانشگاه باقرالعلوم ع)، 18(27)، 68-43.
نصری، قدیر. (1393). رهنامه داعش و رهنامه مهار آن. مطالعات راهبردی جهان اسلام، 15(59)، 118-99.
نوذری، حسینعلی. (1383). نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت در علوم انسانی و اجتماعی. تهران: آگه